هواداران و بازیکنان دورتمند هر چه داشتند
رو کردند، ولی این کافی نبود. بایرن آنقدرها هم سرتر نبود، در واقع
بازی آنچنان متوازن بود که پیش بینی اغلب افراد مبنی بر شانس بالای
بایرن برای پیروزی را به سخره گرفته بود. اکنون احتمالا مردان یورگن
کلوپ که دستشان هم از جام کوتاه مانده است از همدیگر جدا خواهند شد،
پروسه ای که با جدایی گوتزه و پیوستن به بایرن کلید خورده
است.
اینکه دورتمند به چه اندازه در خط میانی
نیازمند سرعت بود شاید هیچگاه فهمیده نشود، ولی حقیقت تلخ این است که
دورتمند در دقایق پایانی بازی از نظر ذهنی و همچنین قوای جسمانی تحلیل
رفت. بایرن اگر چه در ابتدا آسیب پذیر نشان می داد ولی در آخر، کار را
به عنوان طرف قوی تر تمام کرد.
به وضوح مشخص بود که دورتمند برنامه دارد در
دقایق آغازین به گل برسد یا اینکه حداقل طوری بازی کند که حضور و
قدرتش از همان ابتدا احساس شود تا بدین ترتیب نگذارند که بایرن با
خیالی راحت بازی کند. اینگونه هم بود و دقایق اولیه ی بازی تماما در
نیمه ی بایرن پیگیری می شد.

بایرن به غیر از چند کرنر نتوانست فشاری وارد
کند، و از آغاز بازی مشخص بود که شاگردان کلوپ درباره ی اینکه شانس
دوم برنده شدن محسوب می شدند هیچ نگرانی ای نداشتند و اینکه بایرن با
25 امتیاز بیشتر نسبت به آنها قهرمانی بوندس لیگا را بدست آورده بود
باعث نشد که آنها بازی را بصورت نرمال و با اعتماد به نفس شروع نکنند.
در آن قسمت ورزشگاه هم که هواداران دورتمند نشسته بودند اعتماد به نفس
بیشتری به چشم میخورد و هواداران دورتمند دیوار زرد معروف خود را در
لندن هم تشکیل داده بودند.
تا دقیقه ی بیست که لواندوفسکی و بلاژیکوفسکی
و کار تماشایی رویس باعث شدند که نویر به واکنش های جدی بیافتد معلوم
نبود چرا بنگاه های شرط بندی خیلی مطمئن بودند که بایرن پیروز می شود.
تقریبا %90 رسانه های آلمانی اعتقاد داشتند که در نیمه نهایی رئال
مادرید دورتمند را حذف می کند ولی دورتمند چهار بار به رئال مادرید گل
زد. در اینجا هم باز بایرن بود که با وجود اینکه در سه سال اخیر دوبار
نبرد قهرمانی را به دورتمند واگذار کرده شانس اول قهرمانی محسوب می
شود.
فینال سال 1997 که در آن دورتمند به عنوان
تیمی که شانس کمتری برای پیروزی داشت، یوونتوس قدرتمند را شکست داد،
بسیار قدیمی تر از آن است که بخواهیم آن را به حال حاضر تعمیم دهیم،
مخصوصا که در سالیان بین این دو فینال دروتمند حتی تا آستانه ی
ورشکستگی هم رفت، ولی با تمام این تفاسیر شاگردان کلوپ تیمی فوق
العاده بودند. از لحظه ای که آنها در روز اول دور گروهی منچستر سیتی
را حذف کردند تیم دوم اکثر هواداران فوتبال بودند و همه خواهان موفقیت
آنها بودند.

اولین موقعیت بایرن زمانی به دست آمد که
مانژوکیچ با یک ضربه سر محکم روی سانتر ریبری وایدنفلر را به واکنش
واداشت و او با یک واکنش عالی به کمک تیر دروازه دورتمند را از گل
خوردن نجات داد ولی سه موقعیت بعدی بایرن همه به آرین روبن ختم می
شدند که او هم مثل فینال های گذشته آنها را از دست می داد. به جای
اینکه او تیمش را جلو بیاندازد دوبار توسط دروازه بان و یک بار توسط
سوبوتیچ ناکام ماند. ولی حداقل معنای این موقعیت ها این بود که بایرن
هم وارد جریان بازی شده و در نیمه ی اول توانسته موقعیت هایی برابر با
دورتمند خلق کند.
موقعیت های که در آن توپ آخر به جای مانژوکیچ
به روبن می رسید به گل ختم نمی شد در حالی که روبن حداقل در یکی از
این موقعیت ها می توانست توپ را به مانژوکیچی پاس دهد که در موقعیت
بهتری قرار داشت، ولی همه می دانند که او در تمام دوره ی بازی اش
تمایلی به پاس دادن نداشته است.
در نیمه ی دوم که بازیکنان دورتمند رو به سمت
هوادارانشان بازی میکردند پاس ها و تکل های اشتباه بیشتری داشتند و
نمی توانستند همانند نیمه ی اول توپ را راحت به جلو ببرند. بایرنی ها
اگر که در برخوردهای کوچک به دنبال اغراق کردن و گرفتن ضربه آزاد و
احتمالا کارت نمی بودند می توانستند برتری داشته باشند. ژروم بواتنگ و
مانژوکیچ در دو صحنه فیلم بازی کردند ولی چیزی هم عایدشان نشد، تا
اینکه مانژوکیچ یک ساعت پس از آغاز بازی روی پاس ارسالی روبن گل اول
بازی را زد. در واقع روبن هیچ شانسی نداشت مگر اینکه توپ را به سمت
مرکز پاس دهد، زیرا که مجبور شده بود برای رسیدن به پاسی که ریبری
برایش فرستاده بود تا نزدیکی خط عرضی زمین دنبال توپ برود، ولی این
کار درستی بود که بعد از یک حرکت زیبا و باز کردن دفاع دورتمند انجام
داد.

با توجه به اینکه دروازه بان باید این سانتر
را مهار می کرد، کاری از دست اشملرز هم بر نمی آمد و او نتوانست مانع
این شود که مانژوکیچ توپ را به تور بدون محافظ بدوزد.
اکنون سوال این بود که آیا دورتمند می تواند
واکنش نشان دهد، ولی به غیر از یک سری حرکات عجیب کلوپ در کنار زمین
چیزی از طرف دورتمند در دقایق اولیه ی پس از گل ندیدیم، تا اینکه
دانته خطای بدی روی رویس مرتکب شد و یک پنالتی را به دورتمند هدیه داد
و بازی دوباره به جریان افتاد.
در حالی که دقایقی بعد سوبوتیچ در یک حرکت
قهرمانانه توپ مولر را از روی خط دروازه به بیرون کشید بود و این می
توانست برای دورتمندی ها انگیزه بخش باشد، دورتمند از اینکه مشتاقانه
15 دقیقه ی پایانی را به حمله بپردازد خودداری کرد و چند موقعیت عالی
به سبب نبود پوشش در حمله از دست آنها رفت.
توپ های بازیکنان دورتمند اغلب در میانه ی
راه توسط مدافعین بایرن قطع می شد و آنها عمدتا بدوت توپ بازی می
کردند و خوش شانس هم بودند که دقایقی قبل از خوردن گل دوم، وایدنفلر
روی شوت زیبای شواین اشتایگر واکنشی عالی نشان داد و دروازه را نجات
داد.

اما روبن شایستگی این را داشت که برنده بازی
باشد، او مدام به پیشروی ادامه داد، کمتر ناله وزاری کرد و در حال که
ریبری در میان گروهی از زردپوشان به او یک شانس نصفه و نیمه داد سرش
را بالا گرفت و گل برتری بایرن را به ثمر رساند. او محبوبترینِ
بازیکنان نیست و بایرن هم باشگاه محبوب افراد خنثی نیست، ولی بعد از
فینال های اخیرشان در سالهای گذشته، هر دوی آنها پایان شادی
داشتند.