فرزاد حبیباللهی-گروه آنالیزِ فوتبالفردا
سایت
گل - بایرن مونیخ به سادگی یووه را شکست داد. یوونتوس درگیرِ برخی
نارساییهای تاکتیکی بود. کونته در سیستم 2-5-3 برای رساندن توپ از خط
اول(دفاع 3 نفره) به خط دوم و سوم، تمامِ بار را انداخته روی پیرلو. از این
رو هنگام آغاز بازی از خط دفاع یووه، اگر حریف بتواند پیرلو و دو پیستونِ
یووه را مارک کند؛ راهی برای آنان نمیماند جز بازیِ مستقیم. بایرن این کار
را در نیمه نخستِ بازی رفت انجام داد.
این تصویر متوسطِ جاگیریِ بازیکنانِ بایرن در بازی رفت مقابل یووه است. خط دفاع نزدیک به نیمهزمین مستقر شده، لام در زمینِ حریف و لوزی تهاجمی بایرن هم فشار گذاشتهاند روی نیروهای دفاعیِ یووه. صدرنشینِ سری آ با سیستم 2-5-3 تسلطِ نسبیاش در ایتالیا را از دست نداده اما در مواجهه با «پرس از جلو»ی بایرن، برنامه خوبی نداشت. پیرلو در اینجور شرایط نیاز به یک هافبکدفاعی در کنار خود دارد تا بار بازیسازی را با او تقسیم کند و از سوی دیگر مجبور به دوندگیهای عرضیِ متداوم برای فرار از بازیکنِ یارگیرِ خود نباشد. کونته در اجرا نتوانست این مشکل را حل کند. و در بازی برگشت هم که بایرن دیگر پرس از جلو نمیزد، یووه توانِ جبرانِ نتیجهی بازی رفت را نداشت.
بارسا را باید از جلو پرس کرد؟
چندبار حریفانِ بزرگِ بارسا تلاش کردهاند این تیم را از همان خط اول ببندند اما به ندرت موفق شدهاند. یونایتد در دو فینال 2009 و 2011 برای 10 دقیقه نخست بازی، استراتژیِ «مهار نفر به نفر» مهرههای خط دوم و سوم بارسا و پرس در زمین حریف را اجرا کرد. در این مدت بارسا در بازیسازی دچار مشکل شد اما بعد یونایتد عقب نشست و بارسا مسلط شد. رئالِ مورینیو هم در دو فصل گذشته چندبار این برنامه را اجرا کرد و موفق نبود. پرس از جلو هم توانِ فیزیکیِ زیادی را میطلبد و هم انرژیِ روانیِ زیادی را میگیرد که این دومی برمیگردد به ریسکِ بالای دفاع در زمینِ حریف. بایرن شاید در مونیخ دقایقِ نخست را از جلو دفاع کند اما بارسا مانندِ یووه برای مدتِ زیادی زیرِ چنین فشاری نمیماند. اگر یووه یک پیرلو منبعِ تغذیهاش از خط اول به دوم و رابطاش از عقب به جلو بود؛ در بارسا ژابی و بوسکتس و اینیستا و مسی جابجایی عرضی و طولیِ مناسبی دارند و نوبتی از خط دفاع توپ میگیرند. نمیتوان همهی اینها را برای مدتِ زیادی مارک کرد. بنابراین اصلن اقتصادی نیست که بایرن برای مدتِ زیادی پرس از جلو بزند. شاید 10 تا 15 دقیقهی اولِ بازی این رویکرد را ببینیم اما بعد بایرن منطقهی پرساش را به زمینِ خودی منتقل خواهد کرد تا انرژیِ فیزیکی و روانیاش زود تخلیه نشود.
اعدادِ کلیدی
بارسا با 64 درصد تیمِ نخستِ لیگ قهرمانان در مالکیتِ توپ است و بایرن تیم دوم است با 57.5 درصد. بایرن متوسطِ 17.4 شوت در هر بازی را دارد که در این زمینه در لیگ قهرمانان دوم است. بارسا در میانِ 5 تیمِ اولِ شوتزن نیست. بایرن 132 فرصتِ گل ایجاد کرده و بارسا 117 فرصت. دوئلهای هوایی: بایرن 60.9 درصد را برده و بارسا میانِ 5 تیم نخست نیست. در عوض بارسا با 90 درصد پاسِ سالم، بهترین پاسرسانی در اروپا را دارد. این آمار به ما میگوید بایرنمونیخ حتا اگر مغلوبِ بارسا شود و به فینال لیگ قهرمانان نرسد، در پروژهی بلندمدتِ خود موفق بوده و فوتبالاش «اقتصادی»تر از بارسلونا شده است. آنها کمتر از بارسا پاس میدهند اما بیشتر فرصتِ گل میسازند و به بازیشان عمق دادهاند.
هاینکس و توجه به قلبِ دفاع بارسا
شکنندگیِ خط دفاعِ بارسا از آغاز دورِ حذفی تشدید شده و اوجِ آن در بازیِ برگشت مقابل پیاسجی بود که آدریانو در قلبِ دفاع کنارِ پیکه قرار گرفت. این ضعف شاید باعث شود هاینکس مهاجم پست 9 خود را به زدن به پشت مدافعانِ میانی تشویق کند؛ کاری که مانزوکیچ کمتر انجام میدهد. او بیشتر برای ریبری و مولر فضاسازی میکند: در گپِ میانِ خط دفاع و میانیِ حریف بازی میکند. ضعفِ قلبِ دفاعِ بارسا، میتواند باعثِ بازی رسیدن به گومز برای مدتِ مناسبی شود.
بارسا در افت، بارسای خطرناک